English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8868 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
deck cargo U بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
deck U عرشه کشتی
decks U عرشه کشتی
decked U عرشه کشتی
deckhand U کارگر عرشه کشتی
scuttlebutt U بشکه اب عرشه کشتی
roundhouse U عرشه فوقانی کشتی
bullword U دیواره روی پل کشتی
slop chute U شیب تند عقب کشتی جهت تخلیه فاضل اب
sun deck U عرشه افتاب گیر کشتی
foredeck U قسمت جلو عرشه کشتی
the deck was a U عرشه کشتی را اب فراگرفته بود
poop deck U عرشه کوچک فوقانی کشتی
weather deck U عرشه بدون سقف کشتی
deckhouse U اتاق روی عرشه کشتی
forecastle U قسمت جلو عرشه کشتی
orlop U عرشه زیرین کشتی جنگی
free board U فاصله بین اب و عرشه کشتی
hurricane deck U عرشه سبک فوقانی کشتی
topmast U دومین دکل کشتی از عرشه
orlop deck U عرشه زیرین کشتی جنگی
hull down U از مسافتی که فقط عرشه کشتی پیداست
guards U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guarding U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
deck house U اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
holystone U سنگ شنی نرمی که با ان عرشه کشتی را میشویند
shroud U طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
shrouded U طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
razee U کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
hatch way U روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
breastwork U استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
the ship was hulled U تنه کشتی اسیب دید یا سوراخ شد
hawse hole U سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
wet storage U بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
drainage gallery U مجرای زهکشی
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
canals U مجرای فاضل اب
canal U مجرای فاضل اب
cloaca U مجرای فاضل اب
sewer U مجرای فاضل اب
sewers U مجرای فاضل اب
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
oil hole U مجرای سوراخ روغن
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
water displacement U زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
on board a ship U در کشتی
bottoms U کشتی
vessels U کشتی
foreship U سر کشتی
aft U در پس کشتی
boarded U کشتی
vessel U کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
bottom U کشتی
ship کشتی
hulk U کشتی
catch U کشتی کج
sail ho! U کشتی !کشتی !
wrestling U کشتی
board U کشتی
afloat U در کشتی
on the water U در کشتی
on the sea U در کشتی
on shipboard U در کشتی
hulks U کشتی
decked U پل کشتی
deck U پل کشتی
ships U کشتی
puppis U کشتی دم
flat U پل کشتی
by water U با کشتی
carinae U کشتی
bilge U اب ته کشتی
collier U کشتی
decks U پل کشتی
ark U کشتی
argo U کشتی
carina U کشتی
flattest U پل کشتی
ship haven U یک کش کشتی
sailer U کشتی بادبانی
shipboard U پهلوی کشتی
shipboard U صحنه کشتی
shipboard U کنار کشتی
hulk U بدنه کشتی
ship building U کشتی سازی
hulk U تنه کشتی
hulks U لاشه کشتی
dockyards U تعمیرگاه کشتی
dockyard U تعمیرگاه کشتی
hulks U بدنه کشتی
crewed U خدمه کشتی
hulks U تنه کشتی
ship's master U افسرارشد کشتی
freight U کرایه کشتی
propeller U پروانه کشتی
sea anchor U لنگر کشتی
screwpropeller U پروانه کشتی
sea gauge U اب نشین کشتی
ship propeller U پروانه کشتی
seaway U مسیر کشتی
ship safety U سلامت کشتی
ship handling U مانور با کشتی
shipbuilding U کشتی سازی
sea fight U جنگ کشتی ها
sailing vessel U کشتی بادبانی
masters U کاپیتان کشتی
wrecked U کشتی شکسته
ship papers U اسناد کشتی
crewing U خدمه کشتی
skippers U ناخدای کشتی
skippering U ناخدای کشتی
skippered U ناخدای کشتی
skipper U ناخدای کشتی
adversary U حریف کشتی
adversaries U حریف کشتی
land U به گل نشستن کشتی
stranding U به گل نشستن کشتی
fireman U اتشکار کشتی
firemen U اتشکار کشتی
crewed U کارکنان کشتی
crew U کارکنان کشتی
crew U خدمه کشتی
prows U دماغه کشتی
prow U دماغه کشتی
chartering U اجاره کشتی
smokestacks U دودکش کشتی
smokestack U دودکش کشتی
tender ship U کشتی تدارکاتی
the enemy U کشتی دشمن
the roll of a ship U غلت کشتی
topsldes U بادخوربدنه کشتی
towboat U کشتی یدک کش
training ship U کشتی اموزشی
tramp steamer U کشتی ازاد
wrestlers U کشتی گیر
wrestler U کشتی گیر
to take ship U با کشتی بردن
three point U فن 3 امتیازی کشتی
the rudder of a ship U سکان کشتی
the ship is in d. U کشتی در خطراست
the ship leaks U کشتی اب تو میدهد
derricks U دکل کشتی
derrick U دکل کشتی
the ship was wrecked U کشتی شکست
mastered U کاپیتان کشتی
master U کاپیتان کشتی
tramp vessel U کشتی ازاد
hulk U لاشه کشتی
shipside U کنار کشتی
shipwright U کشتی ساز
singlisticker U کشتی یک دگله
sister ship U کشتی همسان
sister ship U کشتی خواهر
disembarks U از کشتی در اوردن
disembarks U از کشتی دراوردن
disembarking U از کشتی در اوردن
shipper U محموله کشتی
shipper U مسافر کشتی
wrack U کشتی شکستگی
shipload U بار کشتی
shipmaster U رئیس کشتی
shipowner U صاحب کشتی
Recent search history Forum search
1jenny tried to explain that Barretts had to eat,just like other people
0اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
0آبگذر با دو مجرای لوله ای
0the rudder is put over
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com